نوشته اصلی توسط
mahsa8118
سلام من ۱۸سالمه..۲ساله با یه اقا هستم..خداروشکر ازاون مشکلاتی که مثلا سواستفاده کنن و خیانت و اینا ندارن...قصدشون جدیه..اما باهم اختلاف نظر داریم..مثلا تو حجاب اختلاف داریم یا اینکه نمیزارن برم کلاس گیتار نمیزارن تنها جایی برم یا نمیزارن دوچرخه سوار شم میگن عروسی موزیک نباشه...شاید چیزایه ساده ای باشه که خیلیا انجامش میدن..اما من اینطوری نیستم ۱۸ساله که همینجوری زندگی میکنم..اون اویل بخاطر احساسات و هیجان قبول کردم اما بعد یه سال دوباره همون ادم قبل شدم...اینم بگم من بد حجاب نیستم اما حجابمم کامل نیس نمازمم میخونم..راستش جفتمون میترسیم حرف جدی ای بزنیم چون بلافاصله اختلاف به وجود میاد...امسال کنکور داشتم بخاطر همین فکرا نتونستم خوب بخونم..اون خیلی رعایت میکرد و حواسش بود به درسم..مثلا ارتباطمون کم کردیم..شد یه ربع یا نیم ساعت در روز همونم نبود ماه های اخر..اما من نمیتونستم فکر نکنم..یه روز میگفت پزشکی نه فقط دندون چون پزشکی سخته اصن خونه نیستی چیکار کنیم بعدش..یه روز میگفت اصلا هیچی من زن خونه دار میخوام..یه روز میگفت باید هم رشته ی من باشی..نمیدونستم چیکارکنم..دوسش دارم نمیتونم جدا شم������واسه اینکه مامانم بزاره گوشیو بگیرم پیشش بامش تقلب میکردم تو ازمونای کانون قلم چی...کلاگندزدم به زندگیم...حالا هم که کنکورو بد دادم..میگه پشت کنکور نمون چون امسال میخواد بیاد خاستگاری...پدر مادرم قطعا میگن بمون یسال دیگه..خودم میخوام بمونم اما میترسم بازم بخاطر افسردگی و این فکرا نتونم و فقط عمرمو تلف کنم..اینم بگم رتبم امسال احتمالا بشه چهارپنج هزار..مدرسه تیزهوشانم هستم..
میشه کمک کنید چیکارکنم بخدا خسته شدم انقددروغ گفتم به همه..دیگه خودمم نمیدونم چی میخوام..میگم کاش هیچوقت قبول نمیکردم این رابطه رو که حالا نتونم جدا شم������
توروخداکمک کنید